سقراط

بهترين و ارزانترين سايت كارآموزي و پروژه و پايان نامه

دانلود پروژه عدالت سازماني

۳۱ بازديد

تعداد صفحات:14
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
چكيده
مقدمه
مفهوم لغوي عدالت
مطالعه عدالت در سازمان ها
كانون هاي عدالت سازماني
عدالت توزيعي
عدالت رويه اي
عدالت تعاملي
عوامل موثر بر درك عدالت
پيامدهاي سازماني
رويه هاي سازماني
خصوصيات ادراك كننده
نتايج درك عدالت
عملكرد كاري
رفتار شهروندي سازماني
رفتار خلاف انتظار و ترك شغل
نتيجه گيري
منابع و ماخذ

چكيده:
عدالت و اجراي آن يكي از نيازهاي اساسي و فطري انسان است كه همواره در طول تاريخ وجود آن بستري مناسب جهت توسعه جوامع انساني فراهم كرده است. نظريات مربوط به عدالت به موازات گسترش و پيشرفت جامعه بشري تكامل يافته و دامنه آن از نظريات اديان و فلاسفه به تحقيقات تجربي كشيده شده است. پس از انقلاب صنعتي و مكانيزه شدن جوامع بشري، سازمان ها چنان بر زندگي بشر سيطره افكنده اند كه هر انسان از لحظه تولد تا مرگ مستقيما وابسته به آن هاست و امروزه زندگي، بدون وجود سازمان ها قابل تصور نيست. بنابراين اجراي عدالت در جامعه منوط به وجود عدالت در سازمان هاست.

مقدمه:
در طول تاريخ يكي از آرزوهاي اساسي انسان اجراي عدالت و تحقق آن در جامعه بوده است. در اين خصوص مكتب ها و انديشه هاي گوناگون بشري و الهي راه حل هاي متفاوتي را براي تبيين و استقرار آن پيشنهاد كرده اند.
اولين تعاريف درباره عدالت به سقراط، افلاطون و ارسطو منسوب است. يكي از مهم ترين پرسش هاي سقراط در مورد سرشت عدالت بود. بعد از سقراط، شاگردش افلاطون در كتاب جمهوري (مهم ترين اثر خود) بحثي را عدالت ناميد كه نخستين و قديمي ترين بحث تفصيلي درباره عدالت در فلسفه سياسي قديم است. افلاطون در كتاب جمهوريت در پي اين پرسش بود كه چرا مرد با فضيلتي مانند سقراط حكيم در جامعه آن روز يونان محكوم به مرگ شد، انگيزه او تحليل و تبيين عدالت در جامعه آتن بود و اين كه مفهوم عدالت چيست. به نظر افلاطون عدالت وقتي حاصل ميشود كه در دولت هر كسي به كاري كه شايسته آن است بپردازد، به همان گونه انسان عادل نيز انساني است كه اجزاي سه گانه روح او (غضب، شهوت و عقل) تحت فرمانروايي عقل، هماهنگ باشند.
از نظر ارسطو نيز عدالت داشتن رفتاري برابر با افراد برابر است. ارسطو معتقد بود كه توده هاي مردم به اين دليل انقلاب ميكنند كه با آنان با بي عدالتي رفتار ميشود. از ديدگاه توماس آكويناس عدالت واقعي زماني است كه حاكم به هر كس مطابق شان و شايستگي او امتياز بدهد. از ديد نظريه ليبرال عدالت به اين معني است كه دولت نبايد با شهروندان با تبعيض رفتار كند مگر در صورتيكه در زمينه اي مورد نظر ميان خود آن ها تفاوت هايي وجود داشته باشد. در برداشت ليبرال از عدالت عمده توجه معطوف به توزيع عادلانه قدرت در جامعه است. عدالت در مفهوم راديكال آن در شعار و فرمول معروف ماركس (از هر كس به اندازه توانش و به هر كس به اندازه نيازش) خلاصه ميشود. مركز ثقل عدالت در اين مفهوم، توزيع عادلانه ثروت است. مبحث عدالت صرفاً نظري نيست، بلكه اساساًً معطوف به عمل است و به عبارتي از اين حيث موضوع اصلي آن تصميم گيري براي تعيين ملاكي است كه بر طبق آن اعمال آدميان در سطوح و حوزه هاي گوناگون در رابطه با هم مورد داوري قرار ميگيرد. راسل از ديگر نظريه پردازان كه در زمره نگرش وضعي به عدالت قرار دارد، تشخيص اكثريت را مبناي مناسبي براي عدالت تلقي ميكند و ميگويد : (عدالت عبارت است از هر چيزي كه اكثريت مردم آن را عادلانه بدانند)
در تمامي انديشه هاي سياسي اسلام، مبنا و زير بناي تمامي اصول نيز عدالت است. آيات الهي اشاره دارند كه پيامبران را با مشعل هاي هدايت فرستاديم و به آن ها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را بر پا دارند. بعثت پيامبران و تشريع اديان به منظور تحقق قسط و عدل با مفهوم وسيع كلمه در نظام حيات انسان بوده است تا آن جا كه از رسول خدا (ص) نقل شده است: (كشور با كفر ميماند اما با ظلم ماندني نيست). به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه عدالت و استقرار آن بعنوان يك نياز براي جوامع انساني مطرح بوده است. والزر اشاره ميكند، با در نظر گرفتن مطلوبيت ها و نيازهاي متفاوت، برابري محض اين نيست كه با همه به مانند هم برخورد شود، بلكه هدف برآوردن نياز ها است اما در حوزه سازمان و مديريت، مطالعات و تحقيقات اوليه در مورد عدالت به اوايل دهه 1960 و كارهاي جي استيسي آدامز بر ميگردد. با اين وجود اهميت اين موضوع براي محققان مديريت از سال 1990 روشن ميشود، بطوريكه مقالات ارائه شده در اين حوزه طي اين سال ها روند رو به رشدي را داشته است.

دانلود پروژه انسان كامل از ديدگاه مولوي و راجرز

۳۰ بازديد

تعداد صفحات:75
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
فصل اول
مقدمه
بيان كلي مسئله
هدف ضرورت تحقيق
فصل دوم
مقدمه
انسان كامل در سير تاريخ
ريشه گرايش به انسان كامل
نگاهي به ويژگي هاي انسان كامل
انسان كامل از ديدگاه مولوي
عظمت انسان
انسان ميان دو بينهايت
ارزيابي خود
موانع رشد و كمال
راه و روش هاي نيل به كمال
انسان از ديدگاه مولوي
ويژگي هاي انسان كامل
حواس جسماني و حس نهاني انسان
آدم شناسي از هر علم و فني دشوارتر است
حل مشكل
خودشناسي، كليد رمز غيرشناسي است
آدمي ديد است، باقي گوشت و پوست
نتيجه اخلاقي
راه لذت و الم از درون است نه از بيرون
دفع توهم و جواب شبهه احتمالي
حس و انديشه انساني اسير عقل، و عقل اسير روح است
درمان دردهاي دروني بشر
فصل سوم
انسان با كنش كامل
زندگي راجرز
نگرش راجرز به شخصيت
انگيزش شخصيت سالم : فعليت بخشيدن
خود و تحقق خود
ويژگي هاي افراد كامل
آگاهي از تمام تجربيات
تازگي درك در مورد تمام تجربيات
اعتماد كردن به رفتار و احساس هاي خويش
آزادي انتخاب بدون بازداري ها
خلاقيت و خودانگيختگي
نياز مستمر به رشد
اظهار نظر شخصي
عملكرد كامل فرد
توجه بي قيد و شرط
شرايط با ارزش بودن
اصول كلي نظريه راجرز
نظر راجرز در مورد انسان
همساني و همخواني خويشتن
تحقيق در همسان و همخواني خويشتن
نياز به توجه مثبت
ديدگاه يك درمان گر از زندگي خوب
انسان كارآمد
يك مشاهده منفي
يك مشاهده مثبت
ويژگي هاي فرآيند
باز بودن فرآيند نسبت به تجربه
افزايش زندگي هستي گرايانه
يك اعتماد فزاينده نسبت به ارگانيسم
فرآيند كارآمدي كامل تر
پاره اي پيامدها
چشم انداز نو درباره آزادي در برابر جبر علمي
آفرينندگي بعنوان يك عنصر زندگي خوب
پايه اطمينان بخش طبيعت انسان
پرباري عظيم زندگي
فرآيند آفرينندگي
انگيزش براي آفرينندگي
شرايط دروني آفرينندگي سازنده
فصل چهارم
مقدمه
بحث و نتيجه گيري
نظريه مولوي
نظريه راجرز
محدوديت ها
پيشنهادات
فهرست منابع

مقدمه:
اينكه انسان نمونه و ايده آل بايد داراي چه خصوصيات و ويژگي هايي باشد تا به عنوان يك الگو براي همه انسان ها مطرح شود، در همه اديان الهي و عمومي مكاتب بشري مورد توجه قرار گرفته است. اساساً هر مذهب و مكتبي كه داعيه انسان سازي و انسان شناسي دارد بايد انساني را با ويژگي ها و صفات خاصي به عنوان يك الگو معرفي كند و اگر مكتبي نتواند از عهده چنين مهمي برآيد، هيچگاه نميتوان از آن مكتب به عنوان يك مكتب عاري از عيب و نقص ياد كرد. هر مكتبي نه تنها بايد انسان ايده آل خود را معرفي نمايد، بلكه بايد جامعه نمونه خود را نيز معرفي كند.
توجه به انسان و شناسايي وي مسئله اي است كه از قديم الايام مورد توجه مذاهب و مكاتب و فرهنگ هاي گوناگون بوده است و كمتر سيستم فكري و فلسفي را ميتوان سراغ گرفت كه به گونه اي به شناسايي انسان پرداخته باشد. جمله معروف خودت را بشناس كه از سقراط نقل شده، اما با تعابير ديگر در تفكرات و انديشه هاي قبل از سقراط وجود داشته، نمايشگر اين مسئله است كه آدمي نسبت به خود و حقيقت وجودي خود همواره بي اعتنا نبوده است و اگر هم بر بعضي از مكاتب فكري ايراد گرفته ميشود كه به انسان توجه نكرده اند، اين نه به آن معناس كه آن مكاتب اصلاً توجهي به انسان نداشته اند، بلكه مراد آنست كه از انديشيدن در باره انسان آن گونه كه شايسته مقام آدمي بوده است، خودداري كرده اند.
از مكاتب و مذاهب هند گرفته تا فلسفه يونان و رم، از تفكرات انديشمندان قرون وسطايي مسيحي گرفته تا انديشه هاي اصيل اسلامي، از رنسانس گرفته تا عصر حاضر، همواره شناسايي انسان و توجه به ابعاد وجودي وي مورد نظر بوده است. اگر چه توجهي كه اسلام يا مذاهب هندي به انسان دارند، هيچگاه نميتوان با نيجه فيلسوفان يوناني به انسان يكي دانست، اما اين قدر هست كه بتوان گفت شناسايي انسان مورد توجه همه سيستم هاي فكري و عقيدتي بوده است.

 

دانلود پروژه اومانيسم

۲۵۹ بازديد

تعداد صفحات:138
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
مقدمه
فصل اول : اومانيسم چيست؟
1-1 تعريف اومانيسم
1-2 تاريخچه اومانيسم
1-3 اومانيسم يعني
1-4 اگر بخواهيم نگاهي داشته باشيم به تاريخچه اومانيسم بايد به چه دوره‌اي برگرديم
1-5 اومانيسم در غرب
1-5-1 اومانيسم در سروده‌هاي دانته و ميلتون
1-6 انواع اومانيسم
فصل دوم :اومانيسم و دين شناسي
2-1 تاثير اومانيسم بر دين
2-2 تاثير اسلام و فرهنگ تئوكراتيل بر شكل‌گيري اومانيسم
2-3 دو وجه فرهنگ اومانيسم و بيان نظريه‌هاي متفاوت نسبت به تعريف دين
2-4 فرهنگ زميني از ديدگاه دين
2-5 جوهره اصلي تفكر و فرهنگ معاصر غربي
2-6 تفاوت فرهنگ ما با فرهنگ غرب
2-7 ملاك سودمندي از نظر اومانيست‌ها
2-8 اومانيسم اسلامي در انديشه شريعتي
2-8-1 شريعتي و ماهيت پوياي انسان
2-8-2 انسان جمعي از خدا و خاك
2-8-3 مقايسه‌ي ديدگاه اومانيسم غربي و اومانيسم شريعتي
2-8-4 كاربرد انديشه‌ي شريعتي در جامعه‌ي امروز
2-9 اومانيسم‌ها و پيامبران و اولياي الهي
2-10 اومانيست ها چگونه وارد مباحث ديني ميشدند
2-11 نظر اسلام درباره تفكر اومانيست
2-12 اومانيسم در اسلام با اومانيسم غربي چه تفاوت‌هايي دارد
2-13 اومانيسم در ايران
فصل سوم : اومانيسم در ديدگاه جامعه شناختي
3-1 نظريه آگوست كنت و اومانيسم
3-2 به فرديت رسيدن انسان تحت چه عواملي باعث رشد و تقويت انسان ميشود
3-3 نگاه انسان به خود در غرب ( جامعه جديد ) و در قرون وسطي
فصل چهارم : اومانيسم در فلسفه
4-1 معناي فلسفي اومانيسم
4-2 جريان نقد اومانيسم
4-3 اومانيسم مكتب است يا گرايش
4-4 انسانگرايي و اومانيسم در ماركسيسم و پراگماتيسم واگزيستانسياليسم
4-5 آيا ميتوان اومانيسم را يك مكتب فلسفي فرض كرد
4-6 اومانيسم در قرن 19-20 و نظريه نيچه
4-7 تحليل انسان به خرد در غرب و فلسفه كانت
4-8 ديدگاه سقراط ، افلاطون و ارسطو نسبت به انسان
4-9 اساس و انديشه ماركس و بيگانگي از ديدگاه ماركس
4-10 مروري بر زندگي و انديشه‌ هگل
4-11 هگل و نظريه‌ي تجلي روح و كتاب پديدار شناسي
4-11-1 پديدار چيست
4-11-2 پديدار شناسي هوسرل
4-11-3 پديدار شناسي براساس فلسفه‌ هايدگر
4-11-4 پديدار شناسي براساس تعريف هگل
4-11-5 هگل و نظريه‌ي او در تجلي روح و تعالي شعور در كتاب پديدار شناسي
4-11-6 هگل و رابطه‌ بين جسم و چهره فرد با خصايص و ويژگي هاي روح
4-11-7 هگل و تحليل و برررسي عقل در حوزه‌ي فلسفه پديدار شناسي
4-12 نگاهي به نامه‌هايدگر در باب اومانيسم
4-12-1 نظريه هايدگر درباره سرچشمه اومانيسم
4-12-2 نظريه هايدگر درباره‌ نسبت بين متافيزيك و اومانيسم
4-12-3 تفكر آينده در فلسفه‌ هايدگر
فصل پنجم : اومانيسم در ديدگاه روانشناختي
5-1 رفتار انسان منتج و متاثر از افكار اوست
5-2 نظريه‌ كارل يونگ
5-3 نظريه‌ آلفرد آدلر
5-4 نهضت انسان گرا از ديد انجمن روانشناسان انسان گراي آمريكا
5-5 شرح حال و بررسي عوامل موثر در انديشه‌ي كارل راجرز
5-5-1 عقايد عمده‌ي راجرز
5-6 شرح حال و بررسي عوامل موثر در انديشه‌ي ابراهام مزلو
5-6-1 عقايد عمده‌ي مزلو
5-7 هدف از فكر كردن چيست
5-8 فرويد فيلسوف بود يا روانشناس
5-9 برداشت فرويد از ماهيت انسان
5-10 بيگانگي و توهم از ديدگاه فرويد
5-11 ضمير ناخودآگاه فرويد
5-11-1 احساسات ناخودآگاه
5-12 پيش درآمدي بر خود شيفتگي
نتيجه گيري
گزارش كار عملي
فهرست منابع

اومانيسم واژه اي است كه در طول تاريخ ، معاني گوناگوني بخود ديده است . تاريخ پيچيده آن در دنياي غرب دامنه معاني و تعاريفش را گسترده كرده است . با وجود اين ، ميبايست ضمن تأكيد بر تكثر ، پيچيدگي و سيال بودن معاني اومانيسم ،تعريف امروزي آن را ارائه نماييم . ريشه اين واژه humble (humilis) از واژه لاتين “humus” به معناي خاك يا زمين است . از اين رو “homo” به معناي هستي زميني و “humanus” به معناي خاكي يا انسان است . اين واژه در آغاز در مقابل ساير موجودات خاكي يعني حيوانات و گياهان و همچنين مرتبه ديگري از مخلوقات يعني ساكنان آسمان يا خدايان (divihnus , deusldivus) به كار مير فت . در اواخر دوران باستان و قرون وسطاي غرب ، محققان و روحانيان ميان “divinitas” به معني حوزه هايي از معرفت و فعاليت كه از كتاب مقدس نشأت مي گرفت و اومانيتاس (humanitas) يعني حوزه هايي كه به قضايي عملي زندگي دنيوي مربوط ميشد، فرق گذاشتند .از آن جا كه اين حوزه دوم بخش اعظم مواد خام خود را از نوشته هاي رومي و بطور فراينده يونان باستان ميگرفت ، مترجمان و آموزگاران اين آثار كه معمولاً ايتاليايي بودند خود را “umanisti” يا «اومانيست ها » ناميدند . بر اين اساس “humanity” به آن حوزه از معارف درسي اطلاق ميشد كه صنايع بيان ، منطق ، رياضيات و مطالعه آثار نويسندگان يوناني و رومي را در بر مي گرفت و«اومانيست » فردي بود كه اين مموضوعات را ترجمه يا تدريس نموده و يا امكانات تدريس آن ها را فراهم ميكرد.