نژاد

بهترين و ارزانترين سايت كارآموزي و پروژه و پايان نامه

دانلود پروژه بررسي اثر بخشي يادگيري مشاركتي در پيشرفت تحصيلي در درس رياضي با توج

۳۰ بازديد

تعداد صفحات:22
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
فصل اول كليات
مقدمه
بيان مساله
فرضيه هاي پژوهش
سوالات تحقيق
مراحل اجراي طرح
فصل دوم ادبيات تحقيق
نظريه انديشمندان
تحقيقات انجام شده مرتبط با موضوع
منابع

مقدمه:
يادگيري رابطه اي است پويا بين دانش آموزان و واقعيت هاي فرهنگي خارج از او در متن زمينه اجتماعي است. برخي از صاحب نظران اعتقاد دارند كه سه نيروي فرهنگي و اجتماعي وجود دارد كه تعليم و تربيت بايد در زمينه آموزشي آن ها را فراهم كند. اين سه نيرو عبارتند از:
1- آزادي
2- كثرت
3- مشاركت
در يك محيط غني آموزشي فرد بايد بدون جهت دادن بطور آزاد و متفكرانه به كاوش بپردازد، آموخته هاي خود را وحدت بخشد و به سوي تعالي گام بردارد. متاسفانه اغلب مدارس نه تنها چنين رسالتي را فراموش كرده اند، بلكه در جهت خلاف آن گام بر مي دارند.
به اعتقاد آيزنر تنها هدف تعليم و تربيت بايد تقويت مباحثه و مناظره در كلاس باشد. معلمان بايد بيشترين فرصت را براي تحقق چنين اهدافي در اختيار دانش آموزان قرار دهند. دانش آموزاني كه از طريق يادگيري فعال به يادگيري ميپردازند بهتر ياد ميگيرند و از تجربه يادگيري لذت بيشتري ميبرند به نظر پين و ويتاكر يكي از مهم ترين راهبردهاي فعال كردن دانش آموزان در فرآيند يادگيري استفاده از گروه هاي مطالعه و فراهم كردن فرصت هاي بحث و تبادل نظر است. بنظر ميرسد از طريق يادگيري مشاركتي بهتر ميتوان چنين فرصتي را فراهم نمود. زيرا در اين روند دانش آموزان در قالب گروه هاي كوچك يا همگون براي رسيدن به هدف مشترك با يكديگر كار ميكنند و تلاش ميكنند تا يادگيري خود و ديگران را به حداكثر برسانند. يادگيري مشاركتي به معناي گروه بندي شاگردان بر اساس توانايي هاي مشابه نيست، بلكه ناهمگوني اعضاي گروه از نظر نژاد، زبان، فرهنگ، هوش و پيشرفت تحصيلي كارآيي روش را افزايش ميدهد. تاريخچه پژوهش هاي مربوط به يادگيري مشاركتي به دهه 1920 ميلادي باز ميگردد. جانسون و همكاران در يك بررسي گسترده به 164 مطالعه در زمينه يادگيري مشاركتي اشاره ميكنند. از كل اين پژوهش ها حدود 28 درصد از سال 1990 انجام گرفته و بقيه آن ها از دهه 1970 به بعد انجام شده است اين پژوهش ها در همه سطوح آموزشي انجام شده است.

دانلود پروژه فرهنگ و دموكراسي

۲۰ بازديد

تعداد صفحات:27
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
مقدمه
تعريف فرهنگ
تعريف فرهنگ سياسي
تعريف فرهنگ سياسي از ديدگاه گابريل آلموند و لوسين پاي
فرهنگ سياسي و توسعه سياسي
رابطه فرهنگ سياسي با مدنيت توسعه
انواع فرهنگ سياسي
اهميت و ارزيابي فرهنگ سياسي
جايگاه فرهنگ در نظام بين الملل
دموكراسي چيست؟
اصول اساسي دموكراسي
دموكراسي كهن
دموكراسي جديد
اركان دموكراسي از ديدگاه بزرگ ترين حقوقدانان معاصر
مفهوم دموكراسي از ديدگاه انديشمندان
آينده نگري فوكوياما در باره اسلام پس از جنگ سرد
برخورد تمدن ها (نظريه هانتينگتن)
نظريه ليبرال
پيوند ناگسستي دموكراسي و حقوق بشر
مواردي كه باعث تفاوت و عدم پيوند فرهنگ و دموكراسي در جوامع ميشود
هند الگوي موفق دموكراسي
نتيجه

مقدمه:
هرگاه كه بشر جامعه اي تشكيل داده، فرهنگ نيز به وجود آمده. فرهنگ سازه اي است اجتماعي، چنان پيچ در پيچ و چند بعدي كه ارائه تعريفي جامع از آن دشوار است. سبك هاي ادبي – هنري يك جامعه تشكيل دهنده بخشي از فرهنگ آن جامعه است. همچنين در يك جامعه، پيدايش فرهنگ سياسي، مركب از رفتار و عقايدي كه زندگي اجتماعي را شكل ميبخشد و مردم نگرش هايي را در مورد چگونگي اداره جامعه ايجاد ميكند، نيز محتمل است. از آن جايي كه در غرب معني و مفهوم فرهنگ بيشتر فرهنگ مادي تلقي ميگردد، بنابراين براي واژه فرهنگ تعاريف بسيار گوناگوني وجود دارد. بطور مثال فرهنگ گاهي بعنوان يك كمك كننده در زندگي انسان و عامل پذيرفته شدن به طرد او از جامعه و گروه ميباشد. گاهي بعنوان عاملي ميان فرد يا محيط پيرامون وي رابطه برقرار ميكند و شناختي از محيط به انسان ميدهد.
فرهنگ آن جنبه از زندگي است كه ميان فرد و محيط پيرامون رابطه برقرار ميسازد و اين امكان را براي فرد فراهم ميكند تا درباره پديده هاي محيط اطراف خود شناخت پيدا كرده و آن ها را ارزيابي نموده و به نحوي بروي آن پديده ها و يافته ها كار كند تا به نتيجه مطلوب برسد.
فرهنگ از مرز ايدئولوژي فراتر رفته و در واقع خميرمايه هويت بخش افراد يك جامعه است. آگاهي از وجود زبان، نژاد، پيشينه، مذهب، عادات، رسوم، نهادها، و يك موطن واحد و مشترك ايجادگر يك فرهنگ مستقل است.
همان طور كه مستحضريد فرهنگ ها سطوح مختلفي دارند، مانند فرهنگ روستايي، شهري، ملي و يا فرهنگ هاي خانوادگي، قومي يا قبيله اي و يا نژادي.
معمولاً هويت فرهنگ به يك ملت يا كشور محدود نميشود. تمدن گسترده ترين سازه هويت فرهنگي است كه در سايه آن، انسان هاي مختلف به مجموعه رسوم و سنن زيباشناختي، فلسفي و تاريخي و اجتماعي كه تقريباً از ديگر رسوم متمايز است احساس تعلق ميكند.
در دنياي معاصر تمدن هاي بارز و مشخصي وجود دارند كه عبارتند از تمدن اسلامي، غربي، هندي و چيني.
در اين پروژه ضمن پرداختن به فرهنگ سعي شده ضمن تعريف، دموكراسي مقابل آن ها را نيز به صورت مختصر و مجمل بيان نمائيم.
بر همين اساس ابتدا تعريفي از دموكراسي ارائه ميشود و قبل از آن پرداختن به اين موضوع را لازم ميدانم كه افراد و نخبگان، انديشمندان و صاحب نظران هر يك تعريف خاص خود را از دموكراسي دارند كه بيشتر متاثر از تاثيرات محيطي، جغرافيايي، تاريخي و فرهنگ آن هاست، و لذا اگرچه همه انديشمندان بزرگ اصول اوليه دموكراسي را به رسميت شناخته اند و به آن معتقدند ولي هركدام با توجه به موارد فوق تعاريف خاص خود را ارائه ميدهند. مثلاً آقاي دكتر عليرضا پارسا در مقاله مفصلي كه به پيوند ناگسستني دموكراسي و حقوق بشر دارد، دموكراسي را استوار بر دو اصل: كنترل مردم به تصميمات مجلس، و برابري در اعمال اين كنترل ميداند و بقيه موارد و حتي اصول دموكراسي را براي تحقق اين دو پايه استوار ميداند.
البته اين صرفاً برداشت و تصور ايشان از دموكراسي است و هركس ديگري ميتواند اصول و پايه هاي ديگر براي دموكراسي معرفي نمايد. در هر صورت آن چه مسلم است اين است كه، مفهوم دموكراسي براي اكثريت افراد جامعه بشري پذيرفته است و هر جامعه اي سعي دارد به وسيله نخبگان و روشنفكران خود، براي جامعه و فرهنگ خودش و همخوان و همساز نمايد. اگر مشابهاتي در بين فرهنگ، مذهب، باورهاي اجتماعي و … آن ها وجود دارد، با تكامل و تطبيق آن ها با دموكراسي، سعي در بومي كردن، مفهوم آن مينمايد و در غير اين صورت دموكراسي را بعنوان ضرورتي اجتناب‌ ناپذير كه براي تمام جوامع بشري وجود داشته و خواهد داشت به جامعه خواستار آن عرضه ميدارد.